دخمل ناز مامان
رهای مامان سلام خوبی عشقم؟ رهاجونی روز به روز داری عسل تر میشی بلاخره من و بابایی یه روز تو را میخوریم چند روز پیش بهت شکلات دادیم ، بازش کردی ، شکلاتو تو دهنت گذاشتی بعد دیدیم پوستشو برداشتی رفتی تو آشپزخونه در کابینتی رو که سطل زباله توش بودرو باز کردی و انداختیش تو سطل. تو خونه که هستیم دمپاییهاتو میپوشی،کیف مهدکودکتو بر میداری میری جلوی در ورودی برای من و بابایی بوس پرتاب میکنی، یعنی داری میری. چیزی میخوای بخوری اول یه لقمه کوچولو با اون دستای کوچولوت میذاری تو دهن من یا بابایی بعد خودت میخوری. الهی مامان برات بمیره که انقد مهربونی یه عروسک داری به اسم گل بهار(خاله مریم دوست مامان) برات آورده،بهت میگیم بخوابون...
نویسنده :
مامانی
9:33